امام غائب چگونه جامعه را سرپرستى کند؟!
انسان برای داشتن زندگی بهتر و ایده آل، نیازمند الگویی کامل و جامع است که از هر نقص و عیبی به دور بوده و بتواند راهنمای خوبی برای او در همه زمینه ها باشد. در زندگی اجتماعی نیز انسان به رهبری محتاج است که او را به سوی خوبی ها و کمال هدایت کند.
چه نیکوست اگر رهبر جامعه و امام مردم، معصوم و عاری از گناه و هر گونه لغزش و خطا باشد تا با فکری عمیق و پهناور و سینه ای گشاده به نور الاهی، حق هر کسی را به او برساند و جلوی تجاوز کاری های همگان را بگیرد.
پیشوایان معصوم علیهم السلام ، بهترین الگو برای رسیدن بشر به سعادت و کمال هستند. در دست داشتن چنین معیار و الگویی، بزرگ ترین لطف و مرحمت الهی برای جامعه انسانی است؛ چرا که بشر نمی تواند قوانین و برنامه های مناسب وضع کند، ولی پروردگار با وجود امام و پیشوایان معصوم، جامعه انسانی را از گرفتاری و تباهی ها نجات داده است. اما ممکن است این پرسش برای هر کسی پیش بیاید که امام غائب چگونه می تواند جامعه را سرپرستی کند. که در این مجال برآنیم این مسئله را بررسی کنیم.
جامعه نیاز به امامى دارد که سرپرست جامعه باشد، و طبق روایتى که اهل سنت نقل کرده اند، هر کس بیعت امامى را بر گردن نداشته باشد و بمیرد، مرگ او مرگ جاهلیت است. مى گویند: پیامبر فرمود: «من مات ولم یکن فى عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة»
مسلماً این امام باید امامى عادل و پاکدامن معصوم از گناه باشد که جهانیان را از لغزش و جهالت حفظ کند.
حاکمان فعلى کشورهاى عربى، واجد چنین شرایطى نیستند، چگونه مى توان گفت اگر کسى بیعت «مبارک»ها و «قذافى»ها را به گردن نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت باشد.
اکنون باید رفت و این امام والامقام را پیدا کرد تا مرگ انسان ها، مرگ جاهلیت نباشد. آن امام معصوم در لسان پیامبر، همان حضرت مهدى است که خداوند منّان او را براى دادگسترى در جهان، حفظ کرده است. حال اگر شرایط براى زمامدارى این امام غایب، آماده باشد، مسلّماً سرپرستى ظاهرى را برعهده خواهد گرفت و امّا اگر بشر خیره سر، مانع از چنین برکت الهى باشد، او به عنوان امام غائب، تصرفاتى در جامعه اسلامى خواهد داشت که در گذشته به آن اشاره کردیم، بسان تصرفات مصاحب موسى (خضر) در سه مورد.
ولى سرپرستى جامعه به مجتهد جامع الشرایط، عادل و آگاه، فقیه، وارسته که تالى تلو معصوم است، سپرده مى شود و در طول این مدّت که امام، از دیدگان ما غایب است، (هر چند در خود جامعه زندگى مى کند)، مجتهدان عالى مقام، سرپرستى جامعه را به عهده گرفته اند. البته این بدان معنا نیست که مجتهد بدون کمک گرفتن از متخصصان امور اجتماعى، حکومت مى کند. مشروح این قسمت را در کتاب «حکومت اسلامى در چشم انداز ما» مطالعه کنید.
از این گذشته، در زمان غیبت امام، جانشینان او، امور جامعه را اداره مى کنند، این جانشینان، فقیهان با ورع و پرهیزکار هستند.
حضرت موسى چهل روز براى اخذ تورات به میقات رفت و سرپرستى جامعه بنى اسرائیل را برعهده برادرش هارون نهاد و به او چنین گفت:
(اخلفنى فى قومى وأصلح ولا تتّبع سبیل المفسدین). اعراف/ 142.
"جانشین من در میان ملتم باش و به اصلاح کارها بپرداز و از مفسدان پیروى مکن".
چه مانعى دارد که امام معصوم نیز در حالت غیبت، اداره امور را به دیگران واگذار کند و این کوچکترین منافاتى با امامت وى ندارد. اتفاقاً در زمان غیبت، فقیهان آگاه به نمایندگى از آن حضرت به تشکیل حکومت مى پردازند و خود، در رأس حکومت قرار مى گیرند، زیرا امام، آنان را بر این مقام، نصب کرده است و در مقبوله عمر بن حنظله آمده است: «فانّى قد جعلته علیکم حاکماً، (وسائل الشیعه، ج18، باب 1 از ابواب صفات قاضى، حدیث 1).و در حدیث ابى خدیجه آمده است: «فإنّى قد جعلته علیکم قاضیاً». (وسائل الشیعه، ج18، باب11 از ابواب صفات قاضى، حدیث 8.)
بنابراین، آنان حاکمان امّت و قاضیان ملت هستند، البته نه به تنهایى بلکه با به کارگیرى متخصصان و تقسیم کار میان آنان. البته آن چه گفتیم به این معنى نیست که خود امام در زمان غیبت هیچ اثرى ندارد، بلکه در حال غیبت، کارهاى لازمى را پنهان از چشم مردم انجام مى دهد.
فاطمه زین الدینی
بخش مهدویت تبیان
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.